روز قلم
شاید نتوان محدوده مشخصی برای قلم در نظر گرفت ولی اعتبار و هوبت آن از ابتدا تا بی نهایت تاریخ ادامه دارد.
در دوران باستان به جز ماه های سال، برای روز ها نیز نام خاصی برگزیده میشد که مربوط به نام همان ماه بود. چهاردهم تیرماه را جشن تیرگان میگویند که در ستایش کاتبان بوده و از سال 1381 خورشیدی به نام روز قلم نامگذاری شد.
نگارش زبان دوم انسانهاست و این قلم نگارنده است که در پس آن به زبان عقل، معرفت، خرد و آگاهی اشاره میکند و آنچه در شخصیت و اندیشه اوست بیان میشود.
قلم و نگارش؛ از کجا تا کجا
سنگ، چوب و خون. اینها اولین موادی بودند که بشر توانست با آنها شروع به نگارش بر روی دیوارها، الواح گلی و پوست جانوران کند. به گفته مورخان اولین بار خط توسط فینیقی ها ابداع شد ولی لوح هایی نیز یافت شده که میتواند استفاده از خط را اولین بار به قبل از دوره یکجا نشینی انسان مرتبط سازد. نخستین نوشته های منتسب به انسان بر روی لوح ها گلی به ثبت رسیده که فرمان پادشاهان و قوانین آن زمان را شرح میدهد هرچند که خط الرسم آن زمان با حال تفاوت بسیاری دارد ولی باستان شناسان موفق به رمزگشایی بعضی از آنها شده اند. بسیاری از اطلاعات کنونی ما از دوران کهن به همین روش به جا مانده است. با یکجانشینی و متمدن شدن بشر، نیاز به برقراری ارتباط با دیگر انسان شکل گرفت. سفیران، خردمندان و بزرگان هر قوم و قبیله راهی مکانی دیگر شده و با نقل داستان ها و روایات برای قومی دیگر، ارتباط اولیه را شکل میدادند. یکی از موارد جالب آن دوران نوعی ادبیات بود که بعد ها نیز کتابت شد به این صورت که در هندوستان داستانی درمورد موجودی به نام "دئوس" بود. در ایران همان موجود "دیو" نام داشت و در اروپای کنونی یونان باستان "زئوس" وجود داشت. ریشه کلمه یکی است و مشخصات آنها نیز با تغییراتی به یکدگیر مشابه است. بعدتر با پدید آمدن حکاکی و کنده کاری بر روی چوب و برگ گیاهان و پوست جانوران، انسان با خط و حروف آشنا شد و آن را ساخت. با پیش روی زمان جوهر و موادی برای نگارش ابداع شد که بر روی همان پوست و چوپ نوشته شود. با ورود به این دوران آرام آرام اولین نویسندگان و مورخان پدید آمدند و شروع به ثبت وقایع و آثار اطراف خود کردند. بسیار از مسافران و سفیران دیگر کتب های مملکت خود را برای معرفی به دیگر سرزمین ها همراه داشتند. گاه این معرفی صلح آمیز بود و سنگ بنای شکل گیری تمدن های جدید را رقم میزد و گاهی نیز باعث افروختن شعله جنگ و اشغال کشوری دیگر میشد. اما در این میان افرادی نمایان شدند که ذوق و قریحه ادبی داشتند و توانستند بار فرهنگی، هنری و اجتماعی زمان و قوم خود را به دوش کشیده و به نسل های دیگر منتقل کنند. بارز ترین نمونه این افراد حکیم طوس، ابوالقاسم فردوسی است که در زمان وی زبان پارسی رو به نابودی بود و با جان و عمر خود این میراث ارزشمند را برای ما حفظ کرد. شاهنامه یکی از بهترین نمونه های نگارش و ادبیات در جهان است که به جز ارزش معنوی بسیار، غنای ادبی بالایی در میان اهل قلم و ادیبان دارد. در دو قرن اخیر با گسترش صنعت چاپ و کپی کردن کتاب و مقالات، دیگر دانش و آموخته های یک قوم متعلق به همانجا نبود و افرادی در سراسر دنیا شروع به ترجمه و تکمیل مقالات و نوشته های دیگران کردند و به زبان خود آن را منتشر نمودند. کتابهای علمی و ادبی بسیاری چاپ شد و در سراسر جهان فروخته شدند. بعضی از این آثار به قدری ممتاز و نسبت به دیگر کتابها متمایز بودند که سریع مورد بررسی، تشویق و انتقاد قرار گرفتند. اگر بخواهیم نام برترین نویسندگان را بگوییم باید دنیایی از کلمات را در وصف آثار و افکار آنها بنویسیم. شاهنامهِ فردوسی، فخری نامه سناعی، رباعیات خیام، دیوان حافظ، بوستان سعدی مثنوی معنوی مولانا،مدیر مدرسه آل احمد، بوف کور هدایت، هفت اورنگ سپهری، سو و شون دانشور، چشمهایش علوی، و ارغنون اخوان و بسیاری نام دیگر تنها در ایران هستند که قلم را معنا دادند و آن معنا ماندگار شد. در ادبیات جهان نیز نام های بزرگی میدرخشند که بارها از آثارشان فیلم ها و سریال های مختلفی ساخته شده و به واسطه قلم نویسندگانش فاخر شدند. بینوایانِ هوگو، صد سال تنهاییِ مارکز، خشم و هیاهویِ فاکنر، مسخِ کافکا، جنگلِ سینکلر، جنایات و مکافاتِ داستایوفسکی و صد ها نام و اثر دیگر که اگر نبودند هدف ادبیات نامعلوم بود.
قلم برای کیست؟
صرفاً هر کسی نمیتواند نویسنده شود. به جز استعداد، پرورش قدرت نویسندگی نیز اهمیت بالایی دارد. هر ایده ای قابل نوشتن نیست و هر نوشته ای قابل خواندن. چه کتاب ها و مقالات بودند که با سرو صدای بسیار منتشر شدند و تبلیغات گسترده برایشان انجام شد ولی هیچ استقبالی از مخاطب نداشتند. نویسنده عالم دنیای خودش است و اگر هزار شخصیت در داستانش باشد با همه آنها زندگی کرده است. گاهی خشن بوده و گاهی رئوف. بارها مرده و دوباره زنده شده است. عاشق شده و عشقش را نافرجام میبیند و در صفحه ای دیگر خوشبختی را درآغوش میکشد. نویسنده وقتی قلم به دست میشود دنیایی میسازد موازی دنیای واقعی اما در ذهنش. گاه با جابجایی یک نقطه حکم بخشش میدهد و همانا با جابجایی نقطه اش، مرگ را به ارمغان می آورد. هر شخصی در هر مسندی و با هر گرایشی میتواند با نگهداشتن قلم بین انگشتانش شروع به نگارش آنچه در ذهن میپروراند کند. خواه این نوشته تخریب باشد یا تمجید، زندگی باشد یا فنا، واقعیت باشد یا تخیل؛ ولی در نهایت این قلم معجزه ای بی نظیر و بی نهایت و بی محدودیت است که مرز ها را جابجا کرده و تا پایان تاریخ ماندگار میشود. این قلم دکتر مصدق بود که آن خنده های غرور آمیز را به ارمغان آورد. در هندوستان گاندی با نامه ها و سخنرانی هایش رهبر یک نهضت شد و در آفریقای جنوبی ماندلا سی سال در زندان فکر کرد و نوشت. قلم، متعلق به هر نسل، نژاد، قوم و تفکری که بود همیشه بُرنده تر از تازیانه و تیغ شد. روز قلم روز نوشتار نیست روز یک ایده است ایده ای که در ذهن است و میتواند با بسط و پرورش ماندگار شود یا در نطفه مانده و هرگز به بار ننشیند.